بهنود خانبهنود خان، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره
بهناز خاتونبهناز خاتون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

✿زندگي ما✿

چالش سطل ....

  بالاخره منم به چالش دعوت شدم چالشی که تا یک هفته بعدش کار من پیدا کردن لگو از زیر مبلا و لوازم خونه ست  مدتیه که بهنودخان یاد گرفته سطل لگوهاشو بلند میکنه رو سرش و چپه ش میکنه و چنان از اینکار لذت میبره که دلت نمیاد از این چالش محرومش کنی!     (دوربین باعث شد کمی مودبانه لگو هاشو بریزه) * اینم بگم که عواید اینکار مستقیما میره به حساب بابا مصطفی (طفلی از در که میاد تو , پاش روی لگو ها میره و یه دور برامون عربی میرقصه و ما  کلی میخندیم... ) ...
4 آبان 1393

نوستالژی زندگی من

  خیلی هیجان زده بود ولی سعی میکرد با ترفند همیشگیش (لبخند خاصی که میزنه) چیزی بروز نده ! به محض ورودمون تاریکی باعث شد کمی بترسه اینو از فشار دادن دست کوچولوش تو دستم حس کردم. اما صندلی الاکلنگی سرگرمش کرده بود تا اینکه پرده ها کنار رفت و بهنود برای اولین بار صفحه ی بزرگ سینما رو دید جیغ بلندش همه رو به خنده آورد بالاخره تونستم پسری رو ببرم سینما , شهر موشهاااا خیلی خوشش اومده بود تقریبا تا پایان فیلم با آواز ها و موزیک های شادش سرگرم بود البته کمی از گربه های بزرگ و موش کورش میترسید که با توضیحاتی که بهش دادم تقریبا مشکل حل شد. موضوع جالب این بود که بهنود از اول تا آخر هر زمان که گربه کوچولو رو میدید میگفت : " آ...
8 مهر 1393

آقا و خانم من

  شیرینی این روزهایم آنقدر زیاد شده که از توان شکرگزاری خدا عاجز ماندم پسرکم قد کشیده و در شرف مستقل شدن قدم بر میداره اینو از سریع تر کردن سرعتش در پیمایش آخرین پله های خونه برای رسیدن به درب و باز کردن آن با دسته کلیدش فهمیدم از ابراز دلتنگی اش با این جمله که " مامان جون میخوام برات یه جایزه ی بزرگ بزرگ بزررررگ بخرم" و از تقسیم عادلانه ی بالش برای خواباندن باب اسفنجی و ستاره کنار خودش فهمیدم.... و درست آن روی سکه , دخترکی با شیطنت های هوشمندانه کودکی اش را آغاز کرده , عروسکهایش را روی پایش میگذارد و تکان میدهد و عاشق رقصیدن است :   نتایج مشورت خواهر و برادر :   &nb...
11 شهريور 1393

سیاست مدار10 کیلویی من

  به یاد گذشته دسته ی گیم کوچکی برای پسرم خریدم که هرروز بعد از اداره چشم براه هدیه یا همون جایزه ی پسر خوب بودنش هست. با شوق زیاد مشغول شنیدن موزیک های دسته شده بود. سمت دیگر بهناز ساکت ایستاده و به گمانم در حال تفکر یا کشیدن نقشه ای پیچیده ای بود. بهنود همچنان در حال بازی... بهناز با لبخند فوق العاده هوشمندانه ای دوزانو جلوی پسرکم نشست و ظرف چند ثانیه با سرعت تمام به سمت اتاق رفت... اونقدر سریع گیم رو از دست بهنود گرفته بود و از صحنه ی جرم دور شده بود که من شک کردم که گرفت یا نه ... پسرک ساده ی من هنوز در بهت بسر میبرد!   * با حقوق بعدی قصد خرید دوربینی کردم با قابلیت 10 بار آهسته کردن تصاویر *و در عجبم...
21 مرداد 1393

هیسسسسسسس! مسلمين خوابیده اند!!

  مدتیه که دنبال کلماتی میگشتم تا حمایت خودم رو از کودکان غزه نشون بدم بی نهایت درد آور و ناراحت کننده ست وقتی به این تصاویر میرس م حرفی برایم نمی ماند فقط میتوانم بغض کنم  تا اتفاقی به این متن تو یک وبلاگ زیبا رسیدم , تقدیمتون میکنم:    امروز پدری ترکش خورد! یتیمی افطاری خون دل... مادری روزه اش را موشک شکست.. و من زولبیا نخوردم تا سیری کاذبش مزاحم بیشتر خوردنم نشود!  .... گاهی خواب روزه دار عبادت نیست، خیانت است!!! هیس! مسلمين خوابیده اند!! با تو هستم ای کودک فلسطینی... کمتر گریه کن...   برگرفته از وبلاگ ز...
15 مرداد 1393

پيامبر

... فرزندانتان، فرزندان شما نیستند. آنان فرزندان زندگی‌اند که به خویشتن خویش مشتاق‌اند. آنان به‌وسیله‌ی شما به این جهان می‌آیند اما از آن‌ِ شما نیستند. اگرچه با شما زندگی می‌کنند اما از آنِ شما نیستند. شما می‌توانید به آنان عشق بورزید، اما نمی‌توانید بذر  اندیشه‌هایتان را در آنان بکارید، زیرا اندیشه‌ی مستقلی دارند. شما می‌توانید برای تن‌شان خانه بسازید، اما روان‌شان در  این خانه نخواهد ماند. زیرا آنان به خانه‌ی فردا تعلق دارند؛ فردایی که در خواب  نیز نمی‌توانید دید. می‌توانید بکوشید مانند آنان...
12 مرداد 1393

زبان جدید ما

  بابا مصطفی مشغول تعمیر دوش حمامه و بچه ها کنارش ایستادن بهناز : اییه بهنود: بابا خواهر جون میگه اییه بابا : اییه یعنی چی بهنود جان؟ بهنود : یعنی " اییوو  لولولو  یووله   بابا من ...
12 مرداد 1393

رمضان مبارک

  امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: کسي که در گرماي شديد به خاطر رضاي خداوند روزه بگيرد، و تشنه شود، خداوند هزار فرشته را موکّل او مي کند تا صورتش را نوازش دهند و وي را بشارت دهند. تا اين که وقتي افطار کرد خداوند به او مي گويد: چقدر خوش است بو و رائحه ي تو! ملائکه ي من! شاهد باشيد که گناهان او را بخشيدم. ...
16 تير 1393

من

  نمیدونم چرا اما همیشه وقتی از چیزی محرومی دنیای اطرافت پر میشه از اون مورد درست مثل زمانی که پول نداری و همه ی خریدهای دنیا جلوی چشمت میان! و حالا که من به اندکی خلوت احتیاج دارم انگار تمام کارای دنیا روی دوشم افتاده همه چیز از اول ماه مبارک شروع شد , احتمالا مادرهای روزه دار خوب متوجه حرفم میشن از خستگی بعد از کار اداری گرفته تا آشپزی و کارای خونه و البته کمی گرسنگی و تشنگی نزدیک افطار ... و اضافه کنید عرض زیارت قبول به تک تک اعضای مشرف شده (تقریبا کل فامیل مشرف بودن) و به همین خاطر ما , تنها بازماندگان خاندان بعد از افطار هرشب تا 11-12 بیرون هستیم! و از همه سخت تر فنقلی های من که پا به پای منو باباشون تا 2-3 ...
16 تير 1393