اندر احوالات جدید ما
امروز بهنازم 2 ماهه و بهنود خان 1 سال و شش ماهه شده
حالا دیگه بهنود واقعا بزرگ تر شده مثلا دوست داره جلو تر از من راه بره و نمیذاره دستش رو بگیرم جالب اینه که اصلا از اینکه منو گم کنه ترسی نداره , سیب زمینی های سرخ شده ش (غذای موروثی مورد علاقه خاندان نبی پور) رو شخصا با چنگالش بر میداره و میگه مامان تیِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِــــــــــــــز (تیز حالتی که شما سس رو روی چیزی میریزید ) و تا سس نریزه نمیخوره , هنوز دست از سر بهناز برنداشته و روزی هزار بار میبوسش و تازگیا یاد گرفته انگشتش رو میکنه تو دهن نونو و میگه آگوووووو
گاهی هم کنجکاویش گل میکنه و گوشش یا چشمش رو مورد بررسی قرار میده ! و البته کار جدید و بسیار بسیار مورد علاقه ش , کنکاش در کشوی آچار و پیچ گوشتی های باباشه !!! شاید باورتون نشه اما روزی ده بار من این کشو رو مرتب میکنم دوباره همه رو میاره بیرون و میشینه با خودش بازی میکنه
دیکشنری جدید بهنود:
ادو بدی = الله اکبر (که شامل اذان , مهر , جانماز و سایر متعلقات نماز میشه)
قلی = قلک ( توش همه چی پیدا میشه جز پول , بیشتر کلید های گم شده اونجا یافت میشه)
گوگولی = از تبار قوقولی ها , خروس
بوووول= پول
دی دی = سی دی
دوووووووووووو= همه ی نوشیدنی های موجود در سفره مثل دلستر , نوشابه و...
آب باده= یه وقتایی معنی آب بده داره یه وقتایی هم آب بازی
و خیلی کلمات دیگه که همشون رو ضبط کردم تا یادم نره !
و اما بهنازم
امروز با مامان فاطمه رفتیم واکسن دو ماهگی ش رو زدیم دو تا آمپول به پاهای کوچولوش زدن من که نتونستم برم تو اتاق اما از صدای گریه ش خیلی عذاب کشیدم الانم عشقم مثل عروسک خوابیده
امیدوارم خدا پشت و پناهشون باشه و عاقبت بخیر شن