ما چهار نفر
بهنود و بهنازم نمیدونم چطور حال و هوای این روزهامو توصیف کنم دنیای خیلی عجیبی برای خودم ساختم یا بهتر بگم خدا برام رقم زده شاید نتونم بیان کنم که چه روزای متفاوتی رو دارم تجربه میکنم , مطمئنم هیچ کس نمیتونه سختی های بچه داری رو انکار کنه اما راستش برای من سختیا یه طور دیگه شده درست مثل یه امتحان یا یه تست برای محک زدن وجودم برای قوی شدنم و برای اینکه به مادر بودنم یه نمره بدم ! البته قطعا جزء شاگرد زرنگا نیستم اما دارم تلاش میکنم این واحد زندگیم رو با نمره خوب پاس کنم بهنودم خیلی بزرگ تر شده یه جورایی دیگه برام یه همراه شده حرفامو میفهمه دلش خیلی بزرگ و مهربونه , هرچند بخودش اجازه بروز نمی...
نویسنده :
مامان مريم
10:16