نامه اي به گل بابا و مامان
سلام بهنودم نميدونم اين روزها كه تو دل مامان مریمی چيكار ميكني ؟ حرفهاي مارو ميشنوي ؟ نوازشهاي مارو احساس مي كني ؟ نميدونم ميدوني كه من و مامان چقدر دوست داریم از وقتي اسم قشنگت ميون ما اومد تمام تلاش ، انگيزه و هدفمون براي وجود تو بهترين , شد . اين روزها تمام هم و غم بابايي اينه كه بتونه برا بهنودش بهترين باشه و بهترين ها رو براي شروع زندگي جگر گوشش فراهم كنه براي همين همش از ماماني كمك ميگيره و ماماني مهربون علاوه بر حمل تو قشنگ ، بايد برنامه ريزي هم برا بابايي بكنه آخه ماماني مسئول برنامه ريزيه و بابايي مسئول اجرايي . گلم اينا رو براي اين برات نوشتم كه اگه بابا و مامان كم و كسري برات گذاشتن خجالت زدت نشن آخه اولين...
نویسنده :
مامان مريم
19:28